یادته ...؟

ساخت وبلاگ


.

یادته سرما خوردم؟! اولش دعوام کردی، داد زدی سرم گفتی مگه بهت نگفتم لباس گرم بپوش!!
بغض کردم، دوست نداشتم تو سرم داد بزنی!
اونشب تب کردم، همه بدنم درد میکرد، نمیتونستم بخوابم.
از توام دلم گرفته بود...
نصفه شب بود گوشیمو با اون حال خرابم که روشن کردم پیام داده بودی:
نمیفهمی انقد برام مهمی که حاضرم بخاطرت با خودت هم بجنگم!
لبخند اومد رو لبم، برات نوشتم: 
منم خیلی دوستت دارم.
جوابت همین بود دیگه؟! مگه چیز دیگه ای هم میتونستم بگم؟!
بهت گفتم، خیلی تب دارم، گرممه!!
گفتی قربون اون گرمای بدنت برم، خدا خوبش کن این کوچولوی لوس منو....
یک ساعت نکشید که نه تب داشتم، نه بدن درد...
خوب شدم! برام عجیب بود، وقتی مسئله رو بهش گفتم خندید گفت: دعای عاشقا زود میگیره....
بعد یک سال الان دوباره سرماخوردم...
سرمای نبودنت هم قاطیش شده...
شده زهر....
کَم گلو دَرد دارم بُغض نَبودَنِت هم نِشَستِه کُنج گَلوم :) دیگه تو نیستی الان که همه بدنم درد میکنه داد بزنی سرم بگی چرا مواضب خودت نبودی!!!
دیگه تو نیستی سر خودم با خودم هم بجنگی!!
چرا برنمیگردی؟؟!! مگه نگفتی دعای عاشقا میگیره؟! چرا من هرچی دعا میکنم برگردی برنمیگردی؟!! برگرد یه بار دیگه دعا کن خوب شم :))
نیستی دیگه برام دُعا کنی :)) دُعا کُنی زود خوب بشم....
من با تو خوبم اخِه.... :)

وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:08