نیامدی و نچیدی...

ساخت وبلاگ

من؛

چونان اناری* خشک شده؛ بر درخت! 

بهار؛ شکوفه کردم، 

پاییز؛ به بار نشستم، 

زمستان رسید؛ و همچنان بر سر شاخه...

نه از پس رسیدنم، افتادم..

نه دستی به چیندم تا این بالا رسید..

و نه حتی گنجشککی به این میانه راه یافت.. 

میدانم؛

زمستان هم میگذرد و می پوسم؛ 

به همین سادگی...

مجموعه متن های زیبا و ناب انرژی مثبت و آموزنده و عاشقانه

  انارهای باغچه رسيده‌اند؛

   ترك‌خورده و رها،

   ميان دستان سرد باد!

 با سبد مهر بيا و  از سر شاخه‌های عريان،

 تمام دانه‌های سرما‌زده و تب‌دار را،

 بچين!

  برایم کمی انار بیاور!

 از انارهای باغ خودت،

  دنیا کثیف کرده خونم را...

 

من اناری میکنم دانه، و به دل میگویم، خوب بود این مردم، دانه های دلشان پیدا بود

 

وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 1:12