وقت پایانم ...

متن مرتبط با «همین» در سایت وقت پایانم ... نوشته شده است

منــم همینطــور...

  • وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد، پلک نزدم...هرچی نزدیک تر می شد زیباتر می شد... وقتی بهم رسید یه لبخند زد و گفت چقدر دلم برات تنگ شده بود ، نگاش کردم و گفتم منم همینطور! خوشحال شد.گفت چه دورانی بود! یادش بخیر، خیلی دوس دارم برگردم به اون روزا... سرم رو تکون دادم و گفتم منم همینطور!گفت من از بچه های اون دوران خبر ندارم ، تو چی؟ گفتم منم همینطور!تو چشمام نگاه کرد و گفت راستش من خیلی ناراحتم از اتفاقی که بینمون افتاد، من همیشه دوست داشتم... یه لبخند زدم و گفتم منم همینطور!گفت تو اصلا منو شناختی؟! سرم رو دادم بالا و گفتم نه! گفت منم همینطور!!وقتی داشت می رفت بهم گفت هنوز می نویسی؟! گفتم آره ، توام هنوز نقاشی می کنی؟ گفت آره...بغلم کرد و گفت امیدوارم ده سال دیگه باز همدیگه رو ببینیم ... گفتم منم همینطور!! رفت ... چشمام رو بستم و به این فکر کردمکه ما ده سال پیش قول داده بودیم همه چی رو فراموش کنیم ... ولی یادش بود... منم همينطور!!! [ شنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 11:59 ] [ وحـــــــــــید ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همین سه خط...

  • صبح بخیر، دیشب خوب خوابیدی؟ این را بگویی و بعد بیایی مقابلم بنشینی.همین سه خط اگر روزی اتفاق بیفتد برایم کافی ست. همین سه خط اتفاق بیفتد ‌و بعد من برای همیشه بار و بندیلم را از این جهان جمع کنم و بروم. اصلا دوستت دارم را هم نگفتی، فدای سرت. اصلا دستهایم را هم نگرفتی ، فدای سرت. اصلا در آغوشت آرام هم نگرفتم، نگرفتم بانو.اصلا چای هم دَم نکردی ، نکردی. کلِ دفتر زندگی ات را برای دیگری سیاه کن. کلِ برگ های عاشقی ات را برای دیگری جدا کن. خط به خطِ برنامه های روزانه ات را با دیگری تقسیم کن....اما همین سه خط را برایم کنار بگذار... همین سه خط... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها